———————————( فاضل کیانی )
نام آریان، آریَه، آریاوَرته، و نام شاهان آریایی چون یَمَه (جمشید) و تریته (فریدون) و آبتین (پدر فریدون) و سام و کرشاسِب و نام سَرَسْوَتِی (ایزدبانوی ناهید، هیرمند عُلیا) نخستین بار در سرودهای مقدس رِیگوِیدا ذکر شده است. پس از آن همة این عناوین با شاهان کیانی و کوه البرز و اُوپارسین (رشته کوه هندوکش و بابا) و رود دائیتی و زردشت، در اَوِستا ذکر شده است. از آن پس در منابع یونانی و متون پهلوی و ارمنی و منابع عربی و فارسی دوره اسلامی بازتاب یافته اند.
سرزمین آریایی در ریگوِیدا غالبا با سَرَسْوَتِی (ایزدبانوی ناهید، هیرمند شمالی) همراه است. در ریگوِیدا در ستايش 30 بندهای 16 و17 به پیشگاه سَرَسْوَتِی به عنوان خداوندِ روزی و آب فراوان، بهترین الهه، بهترین مادر و بهترین رودخانه راز و نیاز شده که: «اي سَرَسْوَتِی اي بهترين مادر، اي بهترين رودخانه، اي بهترين الهه، ما مانند گذشته شهرت نداریم. اي مادر! ما را مشهور و نامدار فرما. ای مادر ما را فرزند بده. اي خداوندِ روزيِ و آب فراوان، از اين نذرها خوشنود شو».
سَرَسْوَتِی، ریگویدا در اوستا تبدیل به هَرَخوائيتي و هراوُتی شده است.
سَرَسوَتی و هراوُتی به معنای ایزدبانوی آب و شامل هیرمند عُلیا است. اوستا شناسان معتقدند که: «سَرَسْوَتِی در رِیگوَیدا و هَرَخوَتی در اَوِستا همان است که یونانیان آن را اراخوزیا و عربها رُخَج خوانده اند.»
به نظر نگارنده: حوزة سَرَسْوَتِی و هَرَخوَتی و اراخوزیا و رُخَج تاریخی شامل زابلستان مرکزی یعنی کل گذرگاه شمالی دریای هیرمند و ارغنداب است، که تبار گرشاسِب و خاندان سام در آن سکونت و فرمانروایی داشته اند.
شَنسَبیان غور و شاران غرجستان و شیران بامیان و سلاطین غوری از خاندان سوری و سام بودند.
اراخوزیا شامل رُخَج، زمینداور، زابل، غزنی، دِهراوُد، ارغنداب، سروستان (بهسود) وُرازگان جنوبی و شمالی، هجیرستان (دایه، جاغوری، مالستان، ورازگان) و… بوده است.
به نظر میرسد که ساکنان پیشین زمینداور، شاهجوی، دایچوپان، دِهراوُد و قلات تُوخِی و قندهار و… مردم هزاره بوده اند. آنها برای از دست دادن سرزمینهای پدری خویش چنین نالیده اند:
مُلک تُوخِی ره دیگََرُو گرفته
قوم شَخه درد دَرُو گرفته
زمینداور که مُلک آشنایه
چِکه از آشنا نامه نیایه؟
تنگی خرنَی، گُل گوسپو کجا شد؟
شاجوی ازمو و دَی چیپُو کجا شد؟
نمیگویم حدیث غم ازی کم
دِهراوُد جای مُردویه برایم